بحران
بحران پیشامدی است که به صورت ناگهانی و غافلگیرکننده رخ میدهد و به وضعیتی خطرناک و ناپایدار برای فرد، گروه یا جامعه میانجامد. بحران
باعث به وجود آمدن شرایطی میشود که برای برطرف کردن آن، نیاز به اقدامات اساسی و فوقالعاده است. بحران فشار بسیار زیادی را بر جامعه
تحمیل میکند که براساس نوع و شدت متفاوتند و باعث درهم شکستن باورهای متعارف در جامعه میشود. و واکنشهای گستردهای را بدنبال
خواهد داشت. و آسیبها، تهدیدها، خطرها و نیازهای تازهای به وجود میآورد.هر بحران را، میتوان از دو زاویه بررسی کرد.
۱٫ تهدید
۲٫ فرصت
بحران همچنان که از نام او آشکار است، میتواند نشانگر یک مانع، آسیب، ضایعه یا تهدید باشد. امّا در کنار آن میتواند نشانگر یک فرصت نیز
باشد.
انواع بحران:
۱٫ بحران شخصی ۲٫ بحران اجتماعی
۳٫ بحران اقتصادی ۴٫ بحران سیاسی
۵٫ بحران بینالمللی ۶٫ بحران زیستمحیطی
در شرایط کنونی انواع بحران با هم گریبان انسان را گرفته است. ویروس کرونا که کم کم به تولد آن نزدیک میشویم انسانهای روی کره
زمین را حیرت زده کرد و مردم نمیدانستند با این پدیده ناشناخته که شاید ساخته دست انسان برای تعدیل کردن یا کنترل جمعیت بود و
یا بطور طبیعی در بین مردم منتشر شد، چه کنند. موجودی که حتی با چشم غیر مسلح دیده نمیشود ولی وقتی میهمان خانهای شود
اگر مراقبت نکنند میتواند بسیار خطرناک باشد و بسرعت همه چیز را ویران و انسان را دچار وحشت کند.

بیماری کرونا ویروس ۲۰۱۹( COVID-19)
منبع خفاش ها و احتمالا پانگولین ها. این ویروس از خفاش به پانگولین ( نوعی مورچه خوار) انتقال پیدا کرده و در
بدن این حیوان تکامل پیدا می کند و به انسان انتقال یافته است. اولین بار در شهر ووهان استان هوئبی چین، پس از اینکه مردم بدون
علت مشخصی دچار سینه پهلو شدند و واکسن ها و درمان های موجود مؤثر نبودند. این ویروس در سراسر جهان از اول دسامبر ۲۰۱۹
شیوع پیدا کرده و تا بحال بیش از میلیونها نفر را مبتلا کرده است . و بیش از ۲۱۰ کشور و
ناحیه درگیر این ویروس هستند .
ویروس کرونا در این کشورها ( آفریقایی ) کمتر خودنمایی کرده و مردم این کشورها کمتر درگیر این ویروس شدند و با وجود عدم برخورداری از امکانات بهداشتی البته بجز بعضی از این کشورها مثل مصر که یکی از زیباترین کشورهای افریقایی است و دارای تمدن چند هزار ساله است ولی علت آن ظاهرا مشخص نیست؟! که باید به آن پرداخت آیا نوع تغذیه مؤثر بوده یا قرار گرفتن در آن موقعیت جغرافیایی یا درگیری با انواع بیماریها و ویروسهای مشابه که خود نوعی آمادگی در آن ها ایجاد کرده بود، برای محافظت از خود در برابر این ویروس که قابل تأمل و بررسی است … .
تا بحال بیش ۸۰.۷۹۸.۷۸۸ نفر مبتلا به ویروس کرونا که نزدیک به ۵۷.۰۱۶.۲۵۴ نفر بهبود پیدا کردهاند و ۱.۷۶۶.۶۰۱ فوت کردهاند.
اولین مرگ تایید شده در اثر عفونت کرونا ویروس در ۹ ژانویه رخ داده است و در ۳۰ ژانویه ۲۰۲۰، سازمان جهانی بهداشت با انتشار
بیانه ای شیوع کرونا ویروس جدید را یک وضعیت اضطراری بهداشت عمومی اعلام کرد که تهدیدی برای تمام جهان و نه فقط چین،
بشمار میرود.
این ویروس شواهدی از انتقال انسان به انسان را نشان داده است. و با توجه به گزارشهایی از چندین کشور بغیر از چین، بنظر میرسد میزان
انتقال (میزان عفونت) آن در اواسط ژانویه سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است. دوره نهفتگی ویروس مدت زمان طیشده از در معرض قرار گرفتن تا
بروز علامتها، بین ۲ تا ۱۴ روز است و در این مدت مسری میماند. علامتهای بیماری شامل تب، توهم، هذیانگویی، سرفه، مشکلات تنفسی
، حالت تهوع، مشکلات گوارشی خفیف، گاهی استفراغ، از دست دادن پویایی و چشایی، دلدرد و سردرد خفیف و این بیماری میتواند کشنده باشد و
گسترش بیماری بقدری بوده که اکثر کشورها با کمبود ماسک روبرو بودند. میزان انتقال پذیری ویروس بین انسانهای مختلف متغیر بوده است
بطوریکه برخی از برخی از افراد مبتلا، این ویروس را به دیگران منتقل نمیکنند، در حالیکه برخی دیگر توانستند این عفونت را به چندین نفر
گسترش دهند تا کنون گزارش شده است که کرونا ویروس جدید قادر به انتقال زنجیره ای تا چهار نفر است.
سازمان جهانی بهداشت و اعلام وضعیت اضطراری بهداشت عمومی ( کرونا ویروس تهدیدی برای تمام جهان)
- ۳۱ ژانویه ۲۰۲۰ – ۱۱ بهمن ۱۳۹۸
اعلام وضعیت اضطراری از سوی سازمان جهانی بهداشت به این معنا است که ویروس کرونا اکنون فراتر از مرزهای چین به یک اپیدمی جهانی تبدیل شده و
برای مهار آن تلاشی بینالمللی نیاز است. این در واقع تجدیدنظری در تصمیم هفته پیش این سازمان است. مقامهای این سازمان گفتند که از آن زمان هزاران
مورد تازه در چین و سرایت انسان به انسان در چندین کشور، بازنگری در تصمیم هفته پیش کمیته کارشناسان این سازمان را لازم آورده است. با این تصمیم
سازمان بهداشتجهانی کلیه اعضای سازمان ملل را از حاد بودن اوضاع آگاه میکند. دولتها سپس میتوانند تصمیم بگیرند میخواهند تدابیری مثل بستن
مرزها، لغو پروازها، معاینه مسافران در فرودگاهها یا سایر تدابیر محافظتی را اعمال کنند یا نه. تیدروس دهانوم گیبریسوس، مدیر سازمان جهانیبهداشت
همزمان با اعلام این وضعیت اضطراری بهداشتی گفته: “علت این تصمیم آن چیزی نیست که در چین در حال روی دادن است بلکه به علت آن چیزی است که
در نقاط دیگر جهان در حال وقوع است.”روز پنجشنبه، ۱۰ بهمن – ۳۰ ژانویه – و ساعتی پیش از اعلام وضعیت اضطراری از سوی سازمان جهانی بهداشت
مقامهای شهر شیکاگو در شمال آمریکا تایید کردند نخستین مورد انتقال انسان به انسان ویروس کرونا در ابن شهر و میان یک زن و شوهر روی داده است. مرکز
کنترل بیماریهای آمریکا گفته زنی که از شهر ووهان چین بازگشته این ویروس را به همسرش در شیکاگو منتقل کرده است. این ششمین مورد تایید شده
کسانی است که در آمریکا مبتلا به ویروس کرونا شدهاند.
همزمان اتحادیه خلبانان خطوط هوایی امریکن ایرلاینز که ۱۵ هزار خلبان عضو آن هستند پنجشنبه گفت که در تلاشی برای متوقف کردن
پروازهای این شرکت میان آمریکا و چین از این شرکت شکایت میکند. این اتحادیه گفت که خطوط مهمی مثل بریتیش ایرویز، ایر کانادا، و لوفتانزا سرویس ها
به چین را برای رعایت حداکثر احتیاط معلق کردهاند. البته این شرکت روز چهارشنبه دو سرویس میان لس آنجلس و چین را از ۹ فوریه تا ۲۷ مارس به علت
افت شدید تقاضا معلق کرده بود. در تحولی دیگر در روز پنجشنبه روسیه گفت که ۴۳۰۰ کیلومتر مرز خود در شرق دور با چین را در تلاشی برای جلوگیری از
سرایت بیماری میبندد. پکن تدابیر گسترده ای در استان هوبی که شهر ووهان با ۱۱ میلیون نفر جمعیت در آن قرار دارد اعمال کرده است. سازمان بهداشت
جهانی از سال ۲۰۰۵ از زمانی که اختیار اعلام وضعیت اضطراری را پیدا کرد در پنج مورد از آن استفاده کرده که مربوط به شیوع آنفلوآنزا در سال ۲۰۰۹، فلج اطفال
و ایبولا در سال ۲۰۱۴، ویروس زیکا در سال ۲۰۱۶ و شیوع مجدد ایبولا در سال ۲۰۱۹ میشد.
قرنطینه جهانی
پرسنل بهداشتی و درگیری آن ها با این ویروس و کمک به مردم
دعوت کادر درمانی، پرستاران و پزشکان از مردم به پویش در خانه ماندن برای شکست کرونا در سراسر جهان.
به گزارش اسپوتنیک، به دنبال اپیدمی شدن بیماری کرونا و درگیری بسیاری از کشورها، اعضای کادر بهداشتی و درمانی در سراسر جهان از
مردم درخواست میکنند تا با خانه ماندن در جهت شکست کرونا و بازگشت سلامتی و زندگی سالم به آنان کمک کنند. پزشکان، پرستاران و
کادر پزشکی در نقاط مختلف جهان از شدت نگرانی از شیوع روزافزون بیماری کرونا، افزایش مبتلایان و خستگی کاری، تصاویر و
ویدئوهایی از خود منتشر میکنند و مردم را به خود قرنطینگی و در خانه ماندن تشویق میکند و از آنان میخواهند همانطور که کادر
درمانی برای سلامتی جامعه بیوقفه مشغول کار و انجام وظیفه است، مردم نیز به احترام و حمایت از این قشر در خانه بمانند.

وقتی انسانهای روی کره زمین با این بحران روبرو شدند بسیار وحشت زده بودند، در واقع آنها با تمام بحرانها ( شخصی، اقتصادی،
سیاسی، اجتماعی و بینالمللی ) و قبل از این بحران، تجربهی بحران زیستمحیطی. و این بسیار دردناک بود.
از بحران شخصی ( تحصیل، شغل و روابط) تحتتأثیر قرار گرفته تا اقتصاد، چرخ اقتصاد از حرکت ایستاد واین خود یک ضربه دیگر
بود و از یک طرف سیاست، حکومتها تحت تأثیر این بحران بودند چرا که اگر درست مدیریت نمیشد یک فاجعه انسانی اتفاق میافتاد
که شاید تا بحال برای بسیاری از ممالک این چنین بوده است و در کنار این سه بحران، بحران اجتماعی عجیب و غریب، کل ارتباطات
تحت تأثیر این بحران قرار گرفت. در دنیای تکنولوژی که ارتباطات به حداقل خود رسیده بود ولی با این بحران به یکباره جهان با یک
وضعیت عجیب در زمینه ارتباطات نیز روبرو شد و این شروع و زنگ خطری برای یک بحران بینالمللی بود و هست.
ولی مردم هنوز هم بعد از گذشت یک سال سرگردانند و همه چیز تحت تاثیر این بحران است که تا چه اندازه آسیبهای جدی را
متوجه انسان کرد. معیشت، روابط و آرامش روانی از آنها سلب شده و میشود، و در بسیاری از موارد افراد عزیزان خود را از دست
دادندکه یک ضربه مهلک دیگر بوده است و مردم به یکباره با انواع بحران مواجه بوده و هستند. که شاید در طول یک قرن بیسابقه بوده
است. پس نمیتوان به تک تک آنها پرداخت ، باید انواع بحران را یکجا بررسی کرد و حالا باید دید ما بعنوان انسانی که در معرض خطر
ویروسی قرار گرفته که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده نیست، ولی زندگی انسان را زیرورو کرده است، این بحران
چه پیامدهایی را بهدنبال داشته وخواهد داشت و چگونه باید رفتار کرد تا آسیب را به حداقل رساند؟
درست از جایگاهی که در آن هستید و با هر آنچه در اختیار دارید، کاری را انجام دهید که میتوانید.
« برایان تریسی»
همه انسانها در زندگی شخصی( تحصیل، شغل و…) بحران را تجربه میکنند و با گذر زمان بحرانهای بیشتر و جدیتری را تجربه خواهند
کرد که میتواند پیامدهای جدی را همراه داشته باشد. شما هستید که مشخص میکنید چگونه میخواهید بر فراز و نشیبهای زندگی
خود واکنش نشان دهید و آنها را مدیریت کنید. پس شناخت سطح توانمندیهای شخصی، و واکنش در بحرانها، میزان ماندگاری،
موفقیت، سلامتی و شادی شما را در زندگی تعیین میکند. و میتوانید با همان پشتوانه ( توانمندیها ) به شیوهای مؤثر و پویا
به همه ی موانع و سختیها مسلط شوید که طبیعی است در سراسر زندگی با آن روبرو خواهید بود. وقتی یاد بگیرید که چگونه میتوان
مؤثر با مشکلات برخورد کرد و راهکار مناسب را بکار برد و و اکنش مناسب بمرور زمان. این برخوردهای مؤثر در زمینه دانش،
تجربه و تدبیر ادامه خواهد داشت و سرانجام نتیجه مطلوب خود را بدست خواهید آورد.
در تئوری مثبتگرا اعتقاد و باور بر این است که همهی انسانها دارای یک مجموعه یا یک خوشهی از توانمندیهای اساسیاند که این توانمندیها
بقدری در این افراد حضور دارند که اینها میتوانند این توانمندیها را در موقعیتهای خاص براحتی از خودشان نشان دهند و برای همین به این
توانمندیها میگویند توانمندیهای اساسی، که درزبان انگلیسی به آن Signature، گفته میشود. یعنی اینکه، اینقدر در فرد حضور دارد که
مثل امضایش براحتی، بدون اینکه بخواهد دقت یا توجهای بکند از او این رفتار سر بزند یا صادر شود. بنابر این در روانشناسی مثبتگرا
اعتقاد بر این است که همهی انسانهای روی کرهی زمین تمام توانمندیهای انسانی را ندارند، هر انسانی یک مجموعهای از این
توانمندیهای انسانی را دار د که حداکثر ۶-۵ توانمندی میشود و در این فرد براحتی در موقعیتهای خاص و در موقعیتهای عام بروز
میکند. این توانمندی میتواند انساندوستی، مهربانی کردن باشد. مثلا کسی که توانمندی مهربانی کردن را دارد یا شفقتورزی را، در هر
موقعیتی براحتی شفقت و مهرورزی به همنوع و به موجودات دیگر از او دیده میشود یا کنجکاوی نسبت به طبیعت.نه اینکه بخواهد
دقت و کنجکاوی کند، کنجکاوی جزیی از وجودش است. بنابراین هر کدام از ما یک مجموعهای از توانمندیها را داریم که بوسیله آزمونها
میتوانیم این حوزه یا توانمندیهای خود را شناسایی کنیم یا با توجه به رفتار در موقعیتهای مختلف میتوانیم توانمندیهای خود را
شناسایی کنیم. در روانشناسی غیر مثبتگرا اعتقاد بر این است که افراد باید نقاط ضعف خود را شناسایی و آنها به نقاط قوت تبدیل کنند
ولی در روانشناسی مثبتنگر معتقدند که بهتر است توانمندیها را شناخت و بعد در تصمیمگیریها، اقدامات، گرفتن شغل و در
کارهایی که میخواهیم انجام دهیم توانمندیهای خودرا بیشتر بکار بگیریم چرا که انسانها اگر بتوانند توانمندهای خاص خودشان را در
فعالیتهای شخصی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی بکار بگیرند از درون خوشحال خواهند بود زیرا این توانمندیها در وجودشان است پس
براحتی میتوانند درآن حوزه موفق باشند.

پی بردن به توانمندی کامل
متمرکز شدن بر روی راه حلها به جای اندیشیدن بر مشکلات
با مثبتاندیشی، خلاقتر و متمرکز تر خواهید شد و بیشتر به اوضاع مسلط میشوید.
در لحظات بحرانی بخوبی عمل کردن یکی از ویژگیهای مهم یک انسان توانمند است
یک انسان توانمند میتواند همهی مشکلات از جمله مشکلات بزرگ را حل کند که بصورت ناگهانی و غیر منتظره بوجود میآید.
با مثبتاندیشی، خلاقتر و متمرکز تر خواهید شد و بیشتر به اوضاع مسلط میشوید. در هر بحران تغییری اساسی در خانواده، سازمان و
جامعه ایجاد میشود که به تنهایی میتواند مظهر فروپاشی ساختار هر کدام از موارد بالا باشد و مشکلات عدیدهای را ایجاد کند و بسیار
هم مزمن باشد اگر این بحران توسط شخص مسئول، حالا میتواند بعنوان مدیر خانواده، سازمان یا جامعه باشد. اگر پیشگیری نشود،
هشدار بموقع داده نشود و از توجه کافی برخوردار نباشد دقیقا مانند ماشینی که هنگام خرابی باید به تعمیرگاه برده شود اگر بی توجهی
شود قطعا میتواند آسیب جدی به موتور ماشین وارد کند و قطعات ماشین انسجام خود را از دست بدهند و کارایی لازم را نداشته
باشد و بالطبع برای استفاده از آن با مشکل روبرو میشود.
س) اگر تغییرات باعث از هم پاشیدگی میشود و از هم پاشیدگی سبب مشکلات است، راه چاره چیست؟
ج) انسجام


وقتی انسجام در جامعه، شرکت یا هر سازمانی باشد بهتر از جامعهای که انسجام در آن نیست در مقابل طوفان دوام میآورند.
مثال: یک خانواده متحد بهتر از خانوادهای که از همان ابتدا ناهماهنگ بوده، بحران را تحمل می کند.
س) چگونه می توان به انسجام رسید؟
بهترین راه این است که برای انسجام سازی بصورت کنشمند عمل کنیم نه واکنشی. بدو روش میتوان عمل کرد:
۱- کنشمند
۲- واکنشی
راه دوم معمولا موفقیت کمتری را به همراه خواهد داشت. این است که بعد از ظاهر شدن مشکل به صورت واکنشی، یکپارچهسازی
انجام شود. و نهایتا زمانی دست به اقدام بزنیم که با یک هشدار جدی مواجه میشویم و آژیر هشدار بهصدا در میآید تا به یک بحران
تبدیل شود و آنوقت شروع به رسیدگی میکنیم. و برای کسانی که حتی در این موارد هم، هیچ حرکتی در جهت اصلاح و رفع مشکل و
نهایت رفع بحران انجام نمیدهند مرگ و نابودی ارمغانِ بحران خواهد بود
برای بوجود آمدن انسجام چه به صورت پیشگیرانه عمل کردن و چه واکنشی ،هر دو حالت باید نتیجه یکسان داشته باشد. تنها فرقش در سرعت
اقدامتان و میزان پیچیدگیست که با آن روبرو خواهید شد. تأخیر در مقابله با از همپاشیدگی، ناچار باید تحتفشار این کار انجام شود و
راه چاره پیچیدهتر میشود – هرچه بیشتر معطل کنید زیر مجموعههای بیشتری درگیر میشوند و مشکل پیچیدهتر خواهد شد.
س)خانواده چگونه میتواند از بروز مشکل پیشگیری کند تا مشکل به بحران تبدیل نشود؟
ج) یک کمیته که در رأس این کمیته میتواند پدر و مادر یا هردو دارای صلاحیت باشند و بررسی جوانب مختلفِ مشکل و تک
تک به آنها پرداختن و راه حلی را ارائه کردن است.
فعال بودن، بهترین راهحل
اگر آماده برخورد با مشکل باشید، دیگر مشکل محسوب نمیشود؛ بلکه وظیفه و کاری برای انجام دادن است و یک اتفاقِ غافلگیرکننده نیست.
از طرفی اگر مشکل غافلگیرکننده باشد، انرژیتان را میگیرد. درحال جلو رفتن، همه چیز عالی و ناگهان بوم! انتظارش را نداشتید- این یک
مشکل است که از وجودش خبر داشتهاید. ولی نادیده گرفتهاید و بهبحران تبدیل خواهد شد.
مثال۱
یک خانم پیش رواندرمانگر میرود و میگوید از کِی رسیدگی به مشکلات پسر هیجده سالهام را شروع کنم؟
درمانگر جواب میدهد :” هیجده سال پیش!”
توجه:
صبرنکنید تا مشکل بوجود بیاید، از روز تولد این کار را شروع کنید.
و در جامعه، شرکت، خانواده … هم از قبل آمادگی داشتهباشید که اگر از راه رسید بگویید “منتظر بودم – من آمادهام، متشکرم. بعدی لطفا!”
س) چهکاری نباید انجام داد؟


بدترین گزینه این که هیچکاری نکنیم، از ترس خشکمان بزند زمین و زمان را مقصر بدانیم و پنهانکاری کنیم تا همه چیز را عادی جلوه دهیم. در
حالیکه منبع مشکل ( از همپاشیدگی رو به بیشتر شدن ) به حالت دست نخورده باقی میماند و بلاخره تبدیل به بحران میشود.
زندگی شخصی
زمانی که در زندگی شخصی با یک بحران روبرو هستید، درد و رنج زیادی دارید، اینطور نیست؟ وقتی درد زیادی داشته باشید، چکار میکنید؟ از
روی عادت، بی حرکت میمانید و نفستان را حبس میکنید؛ و وقتی نفستان را حبس کردید چه اتفاقی میافتد؟ دردتان بیشتر میشود!
وقتی درد فیزیکی داشته باشید، پزشک، مادرتان، همسرتان همگی چه میگویند؟ نفس بکش! نفس بکش! و وقتی نفس میکشید، درد از
بین میرود و به ورود اکسیژن به بدنتان کمک میکند. پس وقتی با بحران روبرو میشوید، فعال باشید، خشکتان نزند.
مثال۲
در خیابان در حال قدم زدن هستید و به یک چهارراه میرسید، این تغییر است و چیز جدیدی است، حالا باید تصمیم بگیرید که به چپ
بروید یا به راست؛ مستقیم بروید یا برگردید. اگر تصمیم بگیرید که تصمیمی نگیرید؛ ” نمیدانم چه کنم اطلاعات ندارم، نمی توانم تصمیم
بگیرم!”؛ باز تصمیم گرفتهاید که چهکار کنید. همانجا که هستید، بمانید. و شاید این بدترین تصمیمتان باشد. گاهی ممکن است
بهعنوان بخشی از راهکارتان برای زمانبندی کارهایتان تصمیم بگیرید که کاری نکنید و این تصمیم، آگاهانه است و ایرادی ندارد، وقتی
اشکال دارد که فقط بهخاطر اینکه نمیدانید چه کنید، بی حرکت بمانید. وقتی بحرانی وجود دارد بدترین چیز این است که کاری نکنید،
درد زیاد میشود؛ ترس بیشتر میشود و در نهایت حتی ممکن است دچار تشنج شوید. تردیدداشتن بهخاطر ترس از شکست، گزینه به
حساب نمیآید.
نکته ارزشمند
تصمیم نگرفتن، خود یکجور تصمیم گیری است؛ کاری نکردن به خاطر ترس،
پیشدرآمد یک بحران احتمالی است.
مثال۳
“مری کی” یک کارآفرین خیلی مشهور امریکایی که از صفر شروع کرد و یک امپراتوری بسیار بسیار بزرگ لوازم آرایشی به نام لوازم آرایشی “مری کی
” را از طریق فروش مقابل در ب منازل بوجود آورد و از صفر میلیونها دلار بدست آورد.
مردم میپرسیدند خانم مری کی، رمزموفقیتتان چیست؟ و او جواب میداد “میخواهید زخمهای روی زانوهایم را ببینید؟ آنها رمز موفقیتم
هستند”موفقیت دانستن این نیست که چطور کمتر زمین بخورید، موفقیت این است که بدانید چگونه فوراً روی پای خود بایستید.
همهی ما دیریازود سقوط میکنیم و بعضیها مکرر سقوط میکنند. این بستگی به جسارت ما دارد. شاید فکر کنید موفقیت یعنی شکست
نخوردن است:” هیچوقت مرتکب اشتباه نخواهیم شد!”این بزرگترین اشتباه شماست! وقتی شکست میخورید پا شوید و سریعتر از رقیب
بدوید تا طمعه شیر نشوید. “جرج سوروس” یکی از ثروتمندترین مردان، یکبار گفت : “من باهوشتر از دیگران نیستم، فقط اشتباهاتم را
زودتر تشخیص میدهم و سریعتر اصلاحشان میکنم.”زمانی که مردم متوجه مشکل میشوند،کاری انجام نمیدهند که روزنه فرصت بسته
میشود و مشکل حادتر، و بالطبع به بحران تبدیل میشود.

موفقیت در اشتباه نکردن نیست، موفقیت چگونگی تشخیص سریع خطاها و اصلاحشان است.
یک ضرر در قسمتی از زندگی ممکن است شما را درگیر و آشفته کند ولی نگاه شما به آسیب، تعیین کننده است. موقعیتها،
پیشنهادهای فوق العاده را ممکن است در زندگی تجربه کرده باشید که کمتر افراد آنرا تجربه و یا حتی به آن فکر کرده باشند،
پس شما یکی از افراد نادری هستید که چنین موقعیتی را تجربه کردهاید. ولی آیا چیزی از این موقعیتها یادگرفتهاید؟ باید به بحران و
مشکل بهعنوان یکدورهی آموزشی در دانشگاهی به نام زندگی نگاه کرد. هر مشکل یکدورهی آموزشی است و همیشه شهریه هم دارد.
حالا سوال این است که آیا شهریه را هدر دادهایم و چیزی یاد نگرفتهایم یا ازاین دورهیآموزشی استفادهی کامل بردهایم؟
یادگیری مهم است، دیگر چه چیزی اهمیت دارد؟
هر بحران را یک فرصت برای یادگیری درسهای ارزشمند بدانیم
س) از مشکل یا بحرانی که روبروی شماست یا در آن قرار دارید چه چیزی یاد گرفتهاید؟
باید همیشه آماده بود، باید به حرکت ادامه دهیم. ولی برای چه کاری؟
برای انسجام و متحد نگه داشتن جامعه در دوران تغییر
برای مقابله با از هم پاشیدگی ناشی از تغییر
وقتی از تغییر میگوییم قطعاً جامعه، خانواده، روابط شکل همکاریها مثل گذشته نخواهد بود. وقتی تغییری اتفاق میافتد تأثیر عمیق میگذارد بر
همه چیز، بخصوص اگر مدت طولانی مثل بحران امروز، جامعه ما را درگیر کرده باشد.
س) ولی برای آمادگی و کنار آمدن با این تغییر باید چگونه رفتار کنیم؟ یا بهتر است بگوییم با مشکلاتی که ناخواسته پیش میآید سازگار باشیم و
راهکار مناسب پیدا کنیم؟
ج) راهنمای درستداشتن در دوران تغییر
س) چه کارهایی باید انجام داد، و چگونه میتوان جامعه را منسجم نگه داشت
بهطوری که همدلی و همراهی بین اعضای خانواده و افراد جامعه بوجود آید یا بستر مناسب را برای این همکاری بین اعضاء ایجاد کرد؟
اتحاد و انسجام بین خانه و جامعه، که نمادی از اتحاد و یکیشدن باشد.
پشت به پشت هم با دشمن بجنگیم و لازمه این کار اعتماد به یکدیگر است.

وقتی در زمان بحران، مدیریت درست نباشد افراد بهجای اینکه با دشمن خود (کرونا) مقابله کنند آن هم با مسلح کردن خود، که فاصله اجتماعی و
استفاده از ماسک که مانند سپر عمل میکند، حمله به یکریگر و یا بی اعتنایی به قوانین است. دورهمیها را شکلدادن و این ویروس را منتشر
کردن و آسیب جدی به بافت خانواده و جامعه زدن است و در نهایت نابودی و مرگ، ارمغان این بیاعتنایی است. ولی زمانی که جامعه
متحد و یکپارچه باشد، در اوج قدرت قرار دارد؛ ولی وقتی بهم حمله میکنیم و بی اعتنا به قوانین وضع شده هستیم، چه اتفاقی میافتد؟
شانس دشمن برای از بینبردن همهی ما بیشتر میشود. بنابراین در دوران بحران، بیشتر از بقیه ایام، اعتماد داشتن ارزشمند است. انسجام،
ابعاد زیادی دارد. در زندگی شخصی یا اجتماعی، خوشبین بودن که معنای واقعی آن این است که انسانها بدانند
به اندازهی وسعخود در بهبود وضعیت جهان تأثیرگذارند و خود را در کنار دیگران، و منفعت خود را در منفعت جمع بدانند. حس همدردی،
نوعدوستی و شفقت موضوعی است که بشدت زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهد. ارتباطات، از خود فراتر برویم و خود را درکنار دیگران ببینیم
ارتباط
در نگاه اول کلمه “ارتباط” کلمهای تعریف شده و بی نیاز از توضیح به نظر میرسد. امّا اگر کمی دقت کنیم از خود خواهیم پرسید ” راستی ارتباط
یعنی چه ؟ ” و “عملکرد آن چگونه است ؟”در مورد پرسش نخست باید گفت که شاید بارزترین ویژگی ارتباط همهگیر بودن آن است، ما هر
لحظه و همهجا در حال برقراری ارتباط هستیم. گذشته با تمام اهمیت و آموختنیهایش و با تمام تأثیری که میتواند برآینده داشته باشد،
اتفاق افتاده است و هیچ نیروی بشری نمیتواند آن را بار دیگر و به گونه ای متفاوت بیافریند، ولی آینده در راه است و قسمت مهمی از
آن، به آنچه امروز میگذرد مربوط است. روش یا روشهای مناسب برقراری ارتباط، درک و توانایی بکارگیری ارتباطات از مهمترین
مهارهاست. ارتباط مناسب، در موقعیت فرد در محل کار و اجتماع بسیار مؤثر است، برقراری ارتباطمؤثر غالباً میزان شایستگی و احتمال
موفقیت فرد را تعیین میکند.

یکی از شکلهای ارتباط، ارتباط از طریق شبکههای اجتماعی مجازی است که از گروههایی تشکیل شده است که توسط یک یا چند نوع خاص از
وابستگی، مانند ایدهها و تبادلات مالی، دوستیها، خویشاوندی، لینکهای وب، و … به هم متصلاند. این شبکههای اجتماعی در عین حال که
فضاهایی هستند که در آنها افراد دوستان جدیدی پیدا میکنند و با دوستان قدیمی خود را در جریان تغییرات زندگیشان قرار میدهند، مکانهایی
برای تبادل نظر هستند که در آنها اقشار مختلف جامعه عقاید و نظرات خود را با هم به اشتراک میگذارند. اما بهطور نا خواسته این ارتباط وقت و
زمان بسیاری را به خود اختصاص میدهد و ناچار برای استفاده بهینه از این فضای ارتباطی باید آن را مدیریت کرد. اتلاف زمان جزیی نا گسستنی از
مدیریت زمان است و هر کس که درک درست و جامعی از آن داشته باشد در خواهد یافت که مدیریت زمان اهمیت بسیاری در زندگی بشر دارا
میباشد. زمان ارزشمندترین سرمایهی هر فرد، گروه و سازمان است. زمان به عنوان تنها سرمایهی برگشتناپذیر در اختیار انسان، تنها سرمایهی
غیرقابل خریداری و غیرقابل تولید و بازیافت است. کنترل زمان و مدیریت بر آن یعنی به اختیار درآوردن بازده زمانی تأثیرگذار بر یک تصمیم و جدا
کردن آن از قطار زمان، به نحوی که گذر زمان بر آن تصمیم بیاثر شود. لحظهای که ما توانایی آن را داشته باشیم که تصمیمات مناسبی اتخاذ و یا
انتخاب کنیم که گذر زمان بر اجرای آنها بیتأثیر باشد، دیگر زمان در کنترل ما خواهد بود و مدیریت زمان مفهوم خواهد داشت.
پینوشت:
از شروع بحران (کوید-۱۹) نوع ارتباطات کاملا متفاوت شده است. ترغیب کردن مردم به ارتباط از طریق فضای مجازی ( شبکههای اجتماعی ). چیزی که در حالحاضر حائز اهمیت است به دلیل بحرانهای شخصی، اقتصادی و اجتماعی سلامتروان مردم است و کمک به آنها که بهتر بتو انند شرایط را تحمل و تا حدود زیادی مثل گذشته به زندگی معمولی خود ادامه دهند و ترغیب آنها برای یک شرایط قابل قبول، استفاده از شبکههای اجتماعی است. چراکه دائم از مردم درخواست میشود که تا حدامکان در منزل بمانند و اگر مجبور شدند از خانه خارج شوند، ماسک و فاصله اجتماعی را فراموش نکنند و تلاش آنها بر این باشد که ارتباط خود را به حداقل برسانند. ولی از واقعیت نمیتوان فرار کرد چرا که انسانها موجودات اجتماعی هستند و در تنهایی میپوسند ، دوری از عزیزان بسیار دردآور و آسیبهای روانی جدی و جبرانناپذیری را به افراد تحمیل می کند. پس ارتباط با خانواده، دوستان، همکاران و خلاصه هر کسی که بهنوعی با فرد در ارتباط بوده است ، و در حالحاضر این ارتباط بدلیل شرایط خاص قطع شده، میتواند از طریق تلفن، اینترنت، شبکه های اجتماعی در ارتباط باشد و این راهکار میتواند بسیار کمککننده باشد و گپ زدن با آنها، از مشکلات خود، ترس و هراس از آینده و اینکه چه خواهد شد و چه سرنوشتی در انتظار همه ماست، حرف زدن و متقابلا از مشکلات آنها پرسیدن، همراهی و همدلی کردن با آنها، این پیام را به ارمغان خواهد آورد که همه شرایط یکسانی را تجربه و پشت سر میگذاریم ، رفع دلتنگی و دیدار عزیزانمان از طریق اپلیکیشنها مثل واتساپ و …که از نظر روانی بسیار کمککننده است. پس با هم از طریق فضای مجازی ارتباط داشته باشیم و سعی کنیم لحظات خوشایندی را برای هم رقم بزنیم که تحمل شرایط بهمراتب راحتتر خواهد بود. از فرزندان نیز نمیشود غافل بود آنها باید بدانند که در سختیها هم میتوان شاد بود و لحظات شیرینی را در کنار هم رقم زد. البته که انرژی فقط با هدفگذاری، برنامهریزی و نظم در انجام کارها تا رسیدن به هدف، هم برای والدین بسیار کمککننده خواهد بود و بطور غیر مستقیم به فرزندانمان نیز آموزش میدهیم که در سختیها هم، میتوان رشد کرد و شاد بود و از این فرصت به نفع خود استفاده کرد. یکی دیگر از کارهایی که میشود در این شرایط به آن پرداخت، کارهای مورد علاقه، فعالیتهایی که همیشه بدنبال فرصتی برای انجام آن بودهایم. الان فرصت انجام فعالیتهای موردعلاقهی ماست، چون انجام این فعالیتها، مورد علاقهی ما بوده است حتما از انجامش غرق انرژی و شادی میشویم و نتیجه آنها بسیار دلچسب و رضایت بخش خواهد بود. فعالیتهایی مانند: گوش دادن به موسیقی دلخواه، کتابخوانی، ورزش، بخصوص یوگا و مدیتیشن، نقاشی کردن و آنرا در فضای مجازی با دوستان به اشتراکگذاشتن، ساززدن و به اشتراکگذاری این لحظات با دوستان و عزیزانمان،طراحی و خلاصه هر فعالیتی که انجام آن برایمان لذتبخش است و حال خوب را تجربه میکنیم.
ارتباط مؤثر
ارتباط ما با یکدیگر بر میگردد به هزاران سال قبل، زمانی که اجداد ما در غارها زندگی میکردند و به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند تنها زندگی
کنند. بنابر این به مرور زمان ارتباط شکل گرفت البته در ابتدا آرام آرام و شاید با دست تکان دادن برای یکدیگر و بمرور یاد گرفتیم که با یکدیگر
زندگی کنیم و شاد باشیم. ما برای ارتباط از شیوههای مختلفی استفاده میکنیم تا اندیشه، احساس و دانستههای خود را به هم منتقل کنیم و این
ارتباط بخش مهمی از شخصیت و زندگی ما را تشکیل میدهد. حالا شاید این سؤال در ذهن شکل بگیرد که اصولا چرا ارتباط میگیریم و این
ارتباط چه نتایجی را برای ما به همراه خواهد آورد. در درجه اول میتوانیم به هم کمک کنیم و این کمککردن میتواند شکلهای مختلفی داشته
باشد و هر کس در هر موقعیتی که قرار گرفته، میتواند با انسانهای دیگر ارتباط داشته باشد و بهآنها کمک کند و طبیعی است که برای
پیشرفت نیاز به ارتباط داریم. در زندگی روزمره بارها همه ما این تجربه را داشتهایم که برای انجام کاری نیاز به همراهی تعداد زیادی از انسانها
داریم. کسانی که در پیشرفت ما نقش بسزایی دارند.
در هر جا و مکانی انجام کار، مستلزم همکاری افرادی است که در سازمان و تشکیلاتی مسئولیتی دارند و نمیتوانیم بدون کمک آنها، نیازهایمان را
برطرف کنیم. این ارتباط باید سودمند باشد، باید از راههای درست ارتباط، آگاه باشیم و راهکارها را در جای مناسب خود اعمال کنیم و این ارتباط اگر
شکل مناسبی داشته باشد، وظایفمان را بهتر انجام خواهیم داد و در نتیجه در کار خود موفقتر بوده و درآمد بیشتری نیز کسب میکنیم. نحوهی
ارتباط ما با دیگران در میزان حمایت آنها از ما تأثیر مستقیم دارد و این ارتباطات تأثیر زیاد و قابل توجهای بر زندگی ما خواهد داشت.
زندگی ما لحظه به لحظه سرشار از انواع پیامها و ارتباطات است. یک میهمانی ساده را در نظر بگیرید، شکلِپوشش، رنگِ آن و… بیانگر آن
است که ما بطور غیرکلامی در حال ارسال پیام هستیم و یا زمانی که کلماتی را را به زبان میآوریم، نظرات، عقاید، اخلاق و شخصیت ما را
به دیگران معرفی میکنند. همهی رفتارها حاوی پیامی است، پیامی که ما به دیگران میرسانیم. همیشه باید توجه داشت که مقدار کمی از
توجه به ارتباط میتواند منجر به افزایش قابل توجه کیفیت رابطه و همانطور کیفیت زندگی شود.
دنیای ما، دنیای ارتباط است و ارتباط از مؤثرترین راههای بهبود مسیر زندگی و دستیابی به موفقیت است. در هر زمینه از زندگی، کاری، اجتماعی و
زندگی شخصی، روابط بسیار تأثیر گذارند. اگر شرایط اجتماعی بسیار مناسبی داشتهباشیم ولی قادر به ارتباط با اعضای خانواده و دوستانمان
نباشیم، هیچ ارزشی ندارد. ما نیازمند ارتباط با دیگرانیم و این ارتباط تثبیتکننده جایگاه اجتماعی و اقتصادی ما در جامعه خواهد بود و لازمه
موفقبودن در هر زمینهای داشتن مهارت و توانایی برقراری ارتباطمؤثر است. وقتی ما بدانیم چگونه با خود کنار بیاییم (ارتباط با خود)، چطور با
همکاران، ریئسمان ارتباط خوب داشته باشیم (ارتباط در محیط کار)، چگونه با همسر و فرزندان خود ارتباط داشتهباشیم (ارتباط با خانواده)، چگونه
با مردم برخورد کنیم (ارتباط اجتماعی) همه و همه در بهبود شرایط زندگیمان مؤثرند و ارتباط خوب ما را در مسیر رشد و موفقیت قرارمیدهد و این
روابط به ظاهر جزئی، بخش جداییناپذیر لذتهای زندگی هستند. یادگیری برقراری ارتباط درست یا بهتر بگوییم مهارتهای ارتباطی به ما کمک
میکند تا روابط غلطی که باعث ناراحتی و دردسر هستند را اصلاح کنیم. هر رابطه نیاز است که در شرایط مناسب شکل بگیرد. صادق باشیم تا
اعتماد افراد را جلب کنیم. شنونده مؤثر نیز میتواند کمککننده باشد. نصیحت نکنیم. گلایه و سرزنش ممنوع. و به افراد احترام بگذاریم.
تواضع داشتهباشیم هر چند که ممکن است صحبتهای آنها تکراری باشد. تونی رابینز معتقد است زندگی حاصل تصمیمات کوچک
است، برقراریارتباط با مردم از همان تصمیمات کوچکی است که منجربه موفقیتهای بزرگ میشود. اتفاقات بزرگ با کارهایبزرگ بوجود
نمیآیند بلکه با کارهای کوچک و مؤثر که آن هم بصورت مداوم انجام شود، بوجود می آیند.
همه از نظر اقتصادی تحت فشار هستند تا جایی که طبقه اجتماعی افراد جابهجا شدهاست و این مربوط به یک کشور خاص نیست، همه جهان با
آن درگیرند و واکنش دولتمردان به این بحران در سطح جهان بسیار متفاوت بوده است. ولی در شرایط کنونی آنچه پررنگتر است سلامتی افراد
است که در روز هزاران نفر جان خود را از دست میدهند( عزیزانمان، خانواده و دوستان) و میلیونها نفر در سراسر جهان سلامت روانی خود را از
دست خواهند داد.
س) اما چگونه میتوان در این شرایط بحرانی جسم سالم و بهدنبال آن روان سلامت داشتهباشیم؟
یک بخش آن مراقبت و حفظ فاصلهاجتماعی برای درگیر نشدن جسم است.
بخش دوم انجام کارها و فعالیتها از راه دور (دورکاری) تا جایی که برای افراد مقدور است.
و ارتباط از طریق اینترنت و شبکه های مجازی برای دیدن عزیزانمان، دوستان و همکاران است.
س) ترس و هراسی که متوجه افراد است را باید چگونه کنترل کنند؟
طبیعی است که مردم در بحران پول بیشتری از دست میدهند، سلامتیشان، خانواده و حتی دوستانشان را نیز از دست میدهند.
پس در بحران، اولویت اول سلامتی است. درد ناشی از استرس شما را در معرض بیماریهای جدی قرار میدهد.
پس لازم است اولویت اول هر کدام از ما سلامتیمان باشد تا بتوانیم از دیگران نیز مراقبت کنیم .
دستورات شرایط اضطراری هواپیما یادتان بیاید. اول ماسک و اکسیژن روی صورت خودتان بگذارید، بعد از دیگران مداقبت کنید.
وقتی خود شما استرس و اضطرابِ بالا دارید یا به دستورات عمل نمیکنید، چگونه میتوانید از بقیه مراقبت کنید؟!
پس اول از خودتان مراقبت کنید.
س) چگونه آرامشمان را در زمان بحران حفظ کنیم؟
دوم، حفظ ارامش
که یک راه پیشنهادی ـ مدیتیشن است. آرام باشیم نه وحشتزده
فقط روزی چند دقیقه در آرامش مدیتیشن کنیم( درست انجام دادنش بسیار مهم است)، از خانواده مراقبت کنید.
امید دادن به آنها بسیار کمککننده است و سطح استرس را پایین میآورد.
سوم، با دوستانتان تماس بگیرید، ببینید آیا آنها در وضعیت بدتر از شما قرار دارند یا نه. اگر میتوانید کمک کنید به آنها و یا از آنها کمک
بخواهید ، گفتگو بسیار کمککننده است.
درزمان بحران، اعتماد داشتن ارزشمند است. پنهانکاری نکنید، واقعیت را انکار نکنید.( عدم همراهی و شکستن قوانین وضع شده).
به دنیای وعدههای دروغین فرار نکنید. وقتی از گفتن و پذیرفتن واقعیت طفره میروید حال خودتان خوب نیست.
در دوران بحران است که اعتماد به خاطر خود زندگی، متبلور میشود. در زندگی شخصی و حرفهای منسجم باشید. در مورد خودتان، خانوادهتان و
همه چیز و همه کس که با شما در ارتباطاند هرچه منسجمتر، قویتر از بحران بیرون میآیید.
فقط پول را از دست دادهایم، سرمایههای واقعی را که سلامتی، خانواده و دوستانمان هستند را داریم.

منسجم بودن در زندگی شخصی و شغلی
در مورد خودتان، خانواد، همکاران، مخاطبتان، انسجام هرچه بیشتر باشد انسان قویتر از بحران بیرون میآید. زمانی که بحران تمام میشود و شما
به گذشته نظری میاندازید، میبینید که این بحران بهترین اتفاقی بوده که میتوانسته رخ دهد چرا که این بحران باعث شده شما، خانواده نیرومندتر
شوید، شما را در مسیر قویتر، مصممتر و منظمتر شدن قرار داده، روابط شما را تقویت کرده و استحکام بیشتری بخشیده است.
بحران، فرصتی است که نقش واقعی خود را بعنوان مدیر ( خانواده، سازمان یا شرکت) ایفا کنید
البته همیشه مثل بحران کرونا نیست که بسیاری از افراد جهان ناخواسته درگیر آن شدند و تبعات سنگینی نیز برای آنها داشته و گاهی به مرگ
عزیزانشان ختم شده است و در بسیاری از موارد، علت مشکل عوامل خارجی بوده است. ولی جدای از این بحران، بحرانهایی که در زندگی
شخصی، خانوادگی و اجتماعی تجربه میکنیم، نباید علت مشکل را بر عوامل خارجی نسبت داد چون نسبت دادن بحران به عوامل خارجی راهی
است برای اجتناب از رسیدگی به مشکل، چون در این وضعیت (عوامل خارجی)، چه کاری از دستتان بر میآید؟ به مشکلی که خارج از
کنترل شماست، نمیتوانید رسیدگی کنید. مثال: با ماشین به درختی بکوبید و استدلال شما این باشد که من فقط داشتم راه خودم را میرفتم که
ناگهان این درخت پرید جلوی ماشینم. نکته: در بحران به جای حمله به همدیگر و مقصر دانستن نیروهای خارج از کنترل، به خودتان و مخاطبتان
نگاهی بیندازید و روی چگونگی جلوگیری از فروپاشی سازمان تمرکز کنید. رویکرد عاقلانهتر شاید این باشد که علت مشکل را خارج از خودمان
جستوجو نکنیم، بلکه برگردیم و به درونمان نگاه کنیم، چون راهحل، آنجاست. روبروشدن با خود و سوال از خودمان که مشکلمان چیست،
آنهم جای اینکه بپرسیم مشکل دنیا چیست؛ شجاعت بیشتری میخواهد شما نمیتوانید جهان خارج را کنترل کنید؛ ولی مسلماً میتوانید
درونتان را کنترل کنید.
گامهای عملی در زمان بحران
چه افرادی در زمان بحران نجات پیدا میکنند؟
طبیعی است افرادی که در زمان بحران بیشتر تلاش میکنند تا شرایط را به نفع خود تغییر دهند و به اصطلاح، بنوعی آنرا رفع و رجوع میکنند.
همه افراد، زمان بحران دچار مشکلات اقتصادی خواهند شد یا بعبارتی از خانواده که یک جامعهی کوچکتر است در معیشت خود دچار مشکل
میشود تا جامعهی بزرگتر، و هرچه جامعه بزرگتر، مشکلات هم بزرگتر و برای پیدا کردن راهحل و مقابله با نشانههای بحران، یک راهحل
کوتاهمدت میتواند موقتاً گرهگشا باشد و طبیعی است که باید بدنبال راهحل بلندمدت هم بود که تمام اینها دقت و انرژی میطلبد که شاید طرح
و برنامهریزی آسانتر از عملیکردن کار و انجام آن باشد. پیدا کردن راهحل و همزمان حفظ انسجام میتواند یک راهحل درست باشد.
واقعبین باشیم، همه میدانیم که در زمان بحران پول، پادشاه است. صرفهجویی در هزینهها و استفاده از پول نقد، و قطع کردن هزینههای
غیرضروری خوب است. نکته: در زمان بحران توجه به پولهایی که در آینده و بعدها بدست میآید را، فراموش کنید.
قدم اول: پیش بردن طرحهای مالی است. حتی در کوتاهمدت، سود به اندازهی پول نقد اهمیت ندارد. چراکه پول نقد مثل خون است، اگر خون از
دست برود، مرگ، حتمی است. پس بهتر است یک طرح سیزده هفتهای را که خروجی و درونی پول نقد را اجرا کنید
سیزده هفته:
یعنی سه ماه و یک هفته که در پایان هرهفته، با استفاده از آخرین اطلاعات، دوباره پیشبینی کنید و طرحهای خود را برای دوازده هفتهی بعدی
هماهنگ کنید بعلاوه یک هفتهی دیگر؛ و نتیجه اینکه همیشه، به سیزده هفته جلوتر نگاه میکنید و اطلاعاتتان حداکثر مربوط به یک هفتهی
گذشته است. ایجاد بدهی بیشتر ، بدترین کار ممکن است (گرفتن وام)، زیرا از عهده پرداخت وام و بهرههای آن برنمیآیید. بهترین کار فروش
است برای شرکتها و سازمانها تا نقدینگی آنها بیشتر شود حتی فروش با قیمت پایینتر ،و عدم خرید مگر در موارد ضروری برای
خانوادههاست، تا نقدینگی بماند و به مخارج کلیتان کمک کرده، تا بمرور شرایط نرمال را تجربه کنید. این یک راهحل بلندمدت نیست ولی برایتان
زمان میخرد.
نقاط قوتتان را حفظ کنید


همیشه در این شرایط افرادی را در کنار خود نگه دارید که وجودشان سودمند باشد
چرا باید حتما بحران پیش بیاید که بیشتر به اطرافمان توجه کنیم و از شر افرادی که انرژی منفیاند و کار مثبتی هم انجام نمیدهند زودتر خلاص
نشویم. قبل از وقوع بحران همیشه توجه داشته باشید چه کسانی در خانواده شرکت یا سازمان با خود همراه دارید و کسانی که کارایی لازم را ندارند
شناسایی کنید و از دستشان خلاص شوید. در روابط هم باید توجه کرد کسانی را در کنار خود داشته باشیم که افراد مفیدی هستند افکار مثبت و
کارآمد، احساس مثبت و بدنبال آن رفتار مثبت.
با واقعیت روبرو شویم و از روبروشدن با آن هراسی نداشته باشیم (پذیرش)
ولی هر آنچه از دستمان برای رفع مشکل برمیآید، بهمراه افراد همدل و همراه انجام دهیم تا بهترین شرایط را تجربه کنیم.
کسانی که کسب و کار دارند ( شرکت یا سازمانی)، و حالا به هر دلیلی دچار بحران شدند توجه داشتهباشید که برای کمکردن هزینهها افراد خوب و
کارآمد را اخراج نکنید. در واقع کاری که باید انجام دهید کمکردن چربیهاست نه عضلات ( اخراج افراد ناکارآمد). کارکنان خوب، مانند عضله
شرکت یا سازمان هستند. خود را فریب ندهید. به هرحال بحران میگذرد و اگر شما نیروی کارآمدی را از دست داده باشید دوباره تربیت
فرد، تا کارایی برای شرکت یا سازمان داشته باشد، مستلزم خرج پول و سرمایهگذاری است.
هیچچیز همیشگی نیست، پولتان را حفظ کنید تا موقع بهبود وضعیت، دوباره آماده فعالیت باشید.
سختترین کار در یک کسب و کار ( شرکت یا سازمان)، بوجود آوردن فرهنگ اعتماد و احترام دوجانبه است. از دست دادن فرهنگ اعتماد و احترام
دو جانبه سادهترین کاراست، یعنی همان فرهنگی که اگر میخواهیم پشت به پشت هم، مقابل دشمن بایستیم ضرورت دارد، ایجاد و تقویت چنین
فرهنگی زمانبر است. اگر کارکنان مستعد و سودمند هستند، فقط ساعات کاری را کم کنید، نیرو اخراج یا از دست ندهید. مانند خرسها
باشید که برای کم کردن مصرف کالری به خواب زمستانی میروند شرکت بخواب برود. تقسیم وظایف کنید، حقوقها را کمتر کنید،حتی
مدیران ارشد، بااین کار همه رنج میبرند ولی کم، چون همه در کنار هم شرایط را تحمل میکنند.دقیقا مثل ماشینآلات که وقتی کار به
اندازه کافی نیست ماشینها را خاموش میکنید ولی دور نمیریزید.
به یاد داشته باشید که در حالت عادی، انسانها کمتر از خلاقیت و نوآوری خود بهره میگیرند ولی در بحران، شرایط برای نوآوری مهیا است. افراد
وقت کافی دارند و میتوانید وظایفی به آنها بدهید تا تغییرات نوآورانهای در شرکت یا سازمانتان بوجود آید.
توجه داشته باشید که در خانواده نیز بهعنوان یک جامعه کوچکتر باید این تفکر خلاقانه وجود داشته باشد تا خانواده بهخوبی مدیریت شود و
فشار کمتری را تحمل کند. از دل بحران، میتواند یک شرکت یا سازمان منسجمتر، متعهدتر و نوآورانهتر از هر زمان دیگری، بوجود آید.
در کوتاه مدت در پول نقد صرفه جویی میشود. جریان پول نقدتان را برای سیزده هفته جلوتر طرحریزی کنید. از هزینه ها تاحتی امکان کم کنید.
میتوانید تقسیم وظایف کنید یا کار نیمه وقت و به خواب زمستانی بروید و سرمایهی انسانی خود را حفظ کنید.
فرهنگ احترام دو جانبه را حفظ کنید و پرورش دهید. برخلاف ارزشهای خود حرکت نکنید.
نکته:
در دوران بحران دو حوزه مهم وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.
۱٫جریان پول نقد
۲٫حفظ فرهنگ اعتماد و احترام متقابل و دانستن قدر و ارزشهای منابع انسانی
از همپاشیدگی، منبع تمام زیانهاست.
وقتی تغییری رخ میدهد، همیشه، یککار ضروری است، اگر انسجام بین افراد ( خانواده، جامعه )، وجود نداشته باشد یا ضعیف باشد، آن جامعه
فرو میپاشد. شاید این مثال بهجا باشد دقیقا مثل این است که شما از سونا بیرون بروید و روی یخ و برف غلت بزنید قطعا ذاتالریه میکنید.

زمانی کهبه دنبال بهبودشرایط و عملکرد خود هستیم و میخواهیم تغییری ایجادکنیم که میتواند در روابط با خانواده، محیط کار، دوستان و
همکاران تأثیرگذار باشد. بخاطر نوع ساختارمغز، مغزانسان با تغییر مخالفت میکند چون لازمه تغییر مصرفانرژی توسط مغز است و دردسرساز
برای مغز. بنابراین انسانها ترجیح میدهند، تغییر نکنند تا وضعیت کنونی حفظ شود و آرامش و آسایش آنها بهم نخورد. در زندگی شخصی
هرکدام از ما نیاز به تغییر کمابیش دیده میشود از تناسب اندام، داشتن رژیمغذاییمناسب، ورزش، سحرخیزی، مطالعه و … با ایجاد تغییرمثبت
میتوانیم ارتباطاتمان را با خود، خانواده و با جامعه بهبود بخشیم. لازمه هر تغییری، تغییر در خود و عملکردمان است. همانطور که قبلا هم بهآن
اشاره شد، قدمهایکوچک ولی مستمر میتواند تغییر بزرگی در ما ایجاد کند و با حرکت در مسیر روشن میتوانیم کارایی خود را بالا ببریم. درایجاد
این تغییر و برقراری ارتباطمؤثر، احساسات افراد را تحریک میکنیم و موضوعات را با احساس آنها درگیر میکنیم و این درگیرکردن احساس جهت
برقراری ارتباط است. تا بهحال شما هم تجربه کردهاید وقتی انسانی مثبت و مهربان است و ورود به جمعی دارد، این انرژیمثبت رابه همه منتقل
میکند و ما همیشه از بودن کنار این افراد حسخوبی را تجربه میکنیم وبالعکس همیشه از انسانهای بدخلق فراری هستیم و از آنها دوری
میکنیم. پس یکی از اصول برقراری ارتباطمؤثر مهربانبودن و شفقتورزی نسبت به دیگران است ( خانواده، همکاران، دوستان و… افراد).
دیل کارنگی درکتاب آییندوستیابی اشاره دارد که با انجام کوچکترین کار و یا انجام هرکاری که از دستمان برمیآید، میتوانیم مردم را به سوی
خود جذب کنیم، اعتمادشان را برانگیزیم و در خاطرشان ماندگار شویم. هر رفتار ما موجمثبتی است که به خودمان برمیگردد و بالعکس.
در جامعهای که زندگی میکنیم همانطور که به آن اشاره شد، همه در برابر تغییر مقاومند، از شخص و خانواده گرفته تا خانوادهبزرگتر، جامعه و
کسانی که بنوعی مسوولیت جامعه را بهعهده دارند نیز ، از ما میخواهند که بپذیریم شرایط موجود را، اگرچه ایدهآل نیست، امّا طبیعی است و
تلاش برای تغییر یا بهبود وضعیت بیهوده است و در نهایت با آشوب برپا کردن به شرایط بدتر و اوضاع وخیمتر تن میدهیم و این به نفع
هیچکس نیست. انسانها جانداران سیاستمداری هستند و معمولا دنبال منافع خودشان، تا زمانی که این خصیصه را تغییر ندهید، نمی توانید
رفتارشان را عوض کنید. ولی میتواند در هر ردهای از جامعه تغییر اتفاق بیفتدکه باید ابتدا، اهداف و اولویتها را مشخص کرد، که این اهداف
بیانکنندهی دیدگاه، ارزشها، مسوولیت و راهکارهای شماست.

خنده و تأثیرآن بر جسم و روان
مده دلبهغم تا نکاهدروان بهشادی همیدار تنرا جوان
“فردوسی”
من هستم، پس میخندم
خندیدن دلیل نمیخواهد
بودن و هستیداشتن یا بهعبارت دیگر “از نیست هستشدن است.”
بودن و هستیداشتن با ارزشترین هدیهای است که پروردگار به ما ارزانی داشتهاست. و چه زیباست هستیداشتن در مقام یک انسان.
“مادان کاتاریا”
وقتی که از عمقوجود میخندیم انرژی از منبع درونی به سطح جاری میشود و اگر توجه کرده باشید فکر کردن متوقف، وذهن آرام میگیرد چرا که
خنده عمیق، متضاد فکر کردن است. و باز اگر دقت کرده باشید در حالی مشغول خندیدن هستید در واقع تمام عضلات بدن شما رها و آزادند و شما
در حالت مدیتیشن قرار دارید. خنده یکی از بهترین، سادهترین و طبیعیترین راه خلاص شدن از ناآرامیهای ذهن است. لبخند زدن و
خندیدن برای سلامتجسم مفید و تأثیر فراوانی نیز در سلامت روان دارد. تحقیقات نشان میدهد که حداقل پانزده دقیقه خندیدن در
روز، میزان سوخت کالری را تا ۴۰ درصد بالا میبرد یا افزایش میدهد، ماهیچهها را تا ۴۵ دقیقه شل میکند، سیستم ایمنی بدن را تقویت
می کند فشارخون را پایین میآورد و باعث آزاد شدن آندروفینها بعنوان “هورمونهای خوشبختی ” در طول فعالیتجسمی میشودکه
تمرین:
هر روز صبح پس از بیدار شدن از خواب قبل از باز کردن چشمنتان به خوبی بدنتان را کشو قوس دهید و خستگی احتمالی را به این ترتیب از تن
خود بیرون کنید. پس از سه یا چهار دقیقه همانطور با چشمان بسته شروع به خندیدن کنید و برای مدت پنجدقیقه ادامه دهید.
در ابتدا شاید خنده نظر مصنوعی بیاید و بعد از چند روز این خندهی غیرواقعی باعث خواهد شد تا واقعا بخندید،خود را رها، و به این خنده بسپارید.
این مدیتیشنی خواهد بود تا کل روز شما را تغییر دهد.
خنده چیست؟
در واقع خنده یک برنامه است که کل سیستمبدن را درگیر میکند ممکن در اثر شنیدن یک جمله خندهدار باشد، یا در اثر دیدن یک تصویر خندهدار
و کمیک و خنده از چشم شروع شود.
تاریخچه خنده :
قبل از بوجود آمدن زبان بوده و عمیقا با پیدایش انسان ارتباط دارد.
در علمروانشناسی، به دنبال تحقیقاتی پیبردند که خنده در زندگی هر کدام از ما تأثیر قابلتوجهی دارد و تنها فعالیتی است که هیچ
عارضهی جانبی ندارد و اگر نتواند بیماری یا فشارهای روانی را علاج کند که البته امروزه میتوان با خنده آنرا درمان کرد، حداقل این است، لحظاتی
که شما نگران سلامتی خود هستید این نگرانی را، برطرف کند. تحقیقات ثابت کرده است که خنده نه تنها مسیر بیماری را معکوس میکند، بلکه
ضامن سلامتی شماست و بهترین یخشکن برای گردهماییهایی اجتماعی است. همه میدانیم که امروز بخصوص در شرایطی بسرمیبریم که
بشدت کمبود شادی در زندگی تکتک ما بوضوح دیده میشود که این لحظات شاد را میتوانیم با خندیدن و لبخند زدن خلق کنیم.
این خندهها باید صادقانه باشد و شخصیت خود را نیز در نظر داشت
نکته:
خنده زمانی میتواند اثر بخش باشد که در جای خود و بهموقع باشد و به شخصیت دیگران آسیب نزند. توجه داشتهباشید که لودگی و
دستانداختن دیگران برای خندیدن کاملا متفاوت از خندیدن بهموقع و بهجا با رعایت شرایط و آسیبنزدن به شخصیت دیگران است
نه تنها ایننوع خندیدن اثرات درمانبخش ندارد بلکه خندههای بیمورد انسان را غافل میکند و مغایر با عوامل شادیآفرین است.
تأثیرات لبخند و خنده
اگر در زندگی روزمرهی توجه داشته باشید معمولا افرادی که، خنده برچهره دارند و در لبخند زدن، خوشروبودن دست و دلبازند، اجتماعی و البته
بسیار خوشقلباند. ما نباید خندیدن را سبکسری بدانیم چراکه تغییراتی فراسوی سبکسری در جسم و بدن بهواسطهی خندیدن اتفاق میافتد و
شاید تظاهرات عینی آن شادمانی است، که دراین حالت جسم تنظیم میشود و ذهن نیز، شفافتر میگردد.
آثار مثبت خندیدن
اگر توجه داشته باشید از بین همهی موجودات زنده فقط انسانها توانایی خندیدن را دارند. انسان با این توانمندی به دنیا میآید و در ابتدا
هیچگونه آموزشی ندیده است و میتواند بخندد. خنده برای تخلیه هیجانات، واکنش مناسبی است، در واقع انرژی که از طریق خندیدن ذخیره
میکنیم، در شرایط مختلف زندگی این انرژی تخلیه میشود پس از مدتی خندیدن، فرد آرامش زیادی میگیرد. عملکرد خنده بدین شکل است خنده
باعث کاهش کورتیزول، افزایش هموگلوبین و افزایش فعالیت سلولهای کاهنده درد ،دستگاه ایمنی را تقویت میکند. زمانی که شخص میخندد
تمام وجودش از احساساتی مثل آسودگی، گرما، رهایی و سرحالی پر میشود و همهی اینها مفاهیم کلی سلامتاند. خنده یکی از مهمترین
ورزشهاست در واقع هیچ ورزشی نمیتواند اینچنین عضلات بدن را به فعالیت وادار کند، یک دقیقه خندیدن برابر با چهل مرتبه تنفسعمیق
کشیدن است. و هر روز پانزده دقیقه خندیدن بخش زیادی از منافع حاصل از پیادهروی صبحگاهی را در بر دارد. خنده احساسات منفی را از بین
میبرد و نقش مهمی در پیشگیری از حملات قلبی دارد و در واقع نوعی ماساژ برای قلب است. بدن ما بهطور طبیعی مجهز به موادشیمیایی ضروری
است که در صورت لزوم برای کم کردن درد از مغز آزاد میشود ( آندروفین) و خندیدن باعث ترشح این مواد میشود. از موانع مهمیادگیری،
اضطراب و اشتغال ذهنی است و بهخاطر همین توصیه میشود قبل از مطالعه برای ایجاد آرامش فکری و یادگیری بیشتر، بخندید.
فوائد خنده
خنده چهره را شاداب و زیبا، و عمر را طولانی میکند.
خنده سن افراد را کمتر نشان میدهد، رگها گشاد کرده که در سلامتی مؤثر است.
خنده با افزایش هورمون کورتیزول ایمنی بدن را در برابر بیماریها زیاد میکند و احساس مطلوبی ایجاد میکند.
خنده کلسترول خون را کاهش میدهد، و گرفتن حمام اکسیژن است.
خنده با افزایش هورمون سروتونین احساس سرخوشی ایجاد میکند، و نقش مؤثری در سلامتی دارد.
خنده تعادل ظرفیتهورمونی ایجاد میکند، و پوست راشاداب میکند.
خنده از بیماری زخممعده پیشگیری میکند، و نوعی دویدن بیحرکت است.
خنده افراد چاق را لاغر میکند، و باعث میشود به دندانهایمان بیشتر توجه کنیم و در نظافت آنها بکوشیم.
خنده چین و چروک صورت را از بین میبرد، و با افزایش ترشح اندورفین از مغز باعث احساس سرخوشی میشود.
خنده تحمل دردهای جسمانی را آسانتر میکند، و گرفتگی عضلانی را برطرف میکند.
خنده باعث رفع خستگی میشود، و بر همه دستگاههای بدن اثرمثبت میگذارد.
خنده سادهترین روش برای پیشگیری از سرطان است، و بهترین ماساژ برای اندامهای داخلی است.
خنده بهترین پزشک انسان است.
ما به پدیده یا حادثهای که در زندگی رخ میدهد، میتوانیم از زاویهی دیگری نیز نگاه کنیم اگر ما تنها تمرکزمان بر روی احساس یا رفتاری خاص
باشد و تنها همان را ببینیم مسلما توان ارزیابی، تحلیل و نقد را نخواهیم داشت و این فرصت را از خود میگیریم که نتیجه آن چیزی جز
نارضایتی نخواهد بود، ولی اگر تمام حوادث و اتفاقات زندگی را از دریچهی طنز ببینیم یا به عبارتی حوادث را با طنز عجین کنیم حتما به
اموری قابل تحمل تبدیل خواهند شد.
تمرین
زمانی که عصبانی یا خشمگین میشوید یا هر موقعیتی که از نظر عاطفی درگیر آن میشوید، لحظهای مکث کنید و با خود شوخی کنید یا به فکر و
رفتار خود بخندید
همه آنچه که مارا به خنده واداشته یا رنج دادهاند امروز فراموش نشدهاند؟ پاسخ مثبت است. آیا آنچه ما را به خندیدن واداشته واقعا خیلی
خندهدار بوده و آنچه به نظر ما رنج آور بوده است واقعا ارزش آن همه رنجیدگی را داشته است؟ بهیقین پاسخ منفی است. مسائلی از این قبیل
آناندازه مهم و ماندگار نیستند تا همهی افکار مارا به خود مشغول کند.” خیام”
و به گفتهی ادلر انسانها بیشتر تحتتأثیر تفسیرشان از واقعیت قرار میگیرند تا خود آن واقعیت. خود واقعیت قابل انکار نیست، ولی از آنجایی
که انسانها رغبت به تداوم و بازگو کردن ذهنی آن دارند باعث اسیرشدن در دام افکارغیرمنطقی و گسترش احساسخشم، عصبانیت،
ترس و اضطراب بیدلیل میشود که نهلازم است و نهضروری و برعکس باعث رنج بیشتر خواهد بود. همهی حوادث و اتفاقات
ناراحتکننده را میتوان با بذلهگویی به اموری قابل تحمل تبدیل کرد.
در توصیف شخصیت افراد کمالگرا بیان شده است که یکی از ویژگیهای این افراد توان بذلهگویی است. از ویژگیهای دیگر این افراد
خوشبینی و مثبتاندیشی است، خوشبینی،طنز و خنده انسان را برای مبارزه با منفیگرایی و منفیبینی آماده میسازد. شادی،
خوشبینی و بذلهگویی نیرویی است که وجود انسان را پر از انرژی میکند و هیچجایی برای احساسات و افکار منفی باقی نمیگذارد.
نارخندان، باغرا خندان کند
“مولانا”
بذلهگویی و خنده، مهارتی است که باید جزء یکی از مهمترین مهارتهای زندگی قرار بگیرد و برای کسب این مهارت تلاش کرد.
تمثیلی زیبا ار دکتر فرانکل صاحب مکتب لوگوتراپی که روح انسان را به اتاقی تشبیه میکند و میگوید اگر شیرگاز را در اتاق باز کنید همهی فضای
اتاق به یک اندازه تحتتأثیر گاز قرار میگیرد و در و اقع گاز همهی اتاقرا به یکاندازه پر میکند. روان نیز اینچنین است یکاتفاق همهی
فضایشخصیت انسان را دربر میگیرد و اگر بخواهیم، میتوانیم با یک جمله خندهدار یا یک شوخی باخود این فضارا پراز شادی کنیم
گر توخواهی آتش، آبِخوش شود ورنخواهی آبهم آتش شود
“مولوی”
و شاید پیامی که این بیت زیبا برای هر کدام از ما دارد اینکه یک جمله کوتاه ولی طنز واقعا میتواند روح انسان را پراز شادی کند و همین لحظهی
کوتاه فرصتی است تا دنیای پیرامونخود را به گونهای دیگر ببینیم و همهی روح ما تحتتأثیر عوامل مخرب و نامطلوب قرار نگیرد.
تصور کنید فردافسردهای را که میتواند به خود و کارخود بخندد و سروسامانی به وضعخود دهد و حتی بهدنبال درمان است. وقتی کسی که ظاهرا
رنجور است بتواند به چنین مهارتی دست یابد، دور از واقعیت نیست که باور کنیم انسانهای سالم در یادگیری این مهارت توانمندترند.
کافی است باور کنیم که ما انسانها بیشتر تحتتأثیر تفسیرمان از واقعیتها قرارمیگیریم تا خود واقعیت، باور کنیم که قابلیتهای فراوانی است
که میتوان هرکدام از آنها را کشف، باور و شکوفا کرد و یک زندگی سالم و شاد را برای خود رقم زد، کافی است بدانیم که میتوانیم.
و مناسب است که مجدد اشاره کنم به بیتشعری از فردوسیحکیم که میگوید:
مده دلبهغم تا نکاهدروان به شادی همیدار تنرا جوان

شرایط بحرانی
تا وقتی که زنده هستیم تغییر، اجتنابناپذیر است.